رهگذر

یادمون نره همه ما رهگذریم...

رهگذر

یادمون نره همه ما رهگذریم...

دوست داشتن واقعی...

 خدایا به من قدرت آن را عطا کن که بتوانم بدان اندازه که او را دوست می دارم، نیاز دوست داشتنش را در خود خاموش سازم. «دکتر شریعتی»

ســـــــــــــلام

چند وقتیه یه چیزهایی برام سوال شده  در مورد دوست داشتن میان آدم ها...

همین جور که میدونیم یکی از مقدس ترین چیزهای توی این دنیا دوست داشتن و عشق  است.

ولی دیدید  چقد آدم ها ازش بد استفاده می کنند  و روی هر حسی، راحت اسم دوست داشتن و عشق را میذارن؟؟؟

خیلی ها از دوست داشتن به عنوان ابزار استفاده می کنند برای رسیدن به نیازهای خودشون.

حالا حتما که نباید اون نیاز یه نیاز مادی باشه

خیلی ها به خاطر کمبود های عاطفی خودشون روی حس های وابستگیشون اسم دوستی خالص را میذارند.

کاری به اونایی که به خاطر نفع طلبی های مادیشون علنا میان اسم دوست داشتن میذارند و از فرد سو استفاده میکنند و اسم این کارشون را میذارند زیرکی ندارم. این جور آدم ها ذره ای احساس ندارند که احساس آدم ها را به بازی میگیرند.

ولی دلم گرفته از خودمون...

از خودمون  که هنوز دوست داشتنمون عمقی نشده حرف از دوست داشتن خالص و عشق و اینا میزنیم.

شده توی زندگیتون با آدم هایی بر بخورید که مثلا بهتون بگه من تو را هیچوقت فراموش نمیکنم و حتی با گذشت زمان همیشه به یادت هستم و بعد وقتی زمان بگذره دیگه ماهی سالی هم یادی ازتون نکنه؟؟؟؟؟ یا حتی برعکسش شما این کار را کرده باشید؟

به نظرتون دلیل این فراموشی چیه ؟ ادعای طرف را میرسونه؟

یا شایدم واقعا طرف تقصیری نداره، گذشت زمان و دوری اون حس اولیه را کم میکنه و در اصل  ادعایی نبوده.

از این شاکی هستم که چرا دوست داشتن ما آدم ها پا به پای تغییر شرایط و گذشت زمان  تغییر میکنه؟؟

دوستی واقعی که شکل می گیرد مانند نهالی است، به تدریج که رشد می کند و ریشه در عمق می دواند هیچ توفان و تند بادی قادر به کندن آن نیست. آندره توریه

نمونه اش همین فیلم زمانه، پسره اول فیلم ادعای عاشق بودن را داشت و حتی خودش باورش هم شده بود ولی با تغییر کردن شرایط دوست داشتن اونم تغییر کرد. پس او یه دوست داشتن پاک و خالصی که ازش حرف می زد را  نداشت.

دردم از این میگیره که چرا تا یه ذره احساس دوست داشتن توی دلامون میاد دیگه باورمون میشه که  تــــــــه عشقیم.

جدا از این، خیلی از دوست داشتنامون فقط نفع طلبی هست بویی از عشق نبرده و متاسفانه خودمون ازش آگاهی نداریم...

ما ها خیلی وقت ها دوست داشتنمون برای خوشی دل خودمونه. 

نفع طلبی فقط این نیست که مثلا چون فلانی پولداره و کارم را راه میندازه  باهاش دوست میشم.

بعضی دوست داشتن ها نفع طلبیه عاطفی هست. بیشتر از اینکه طرف را دوست داشته باشیم ما تشنه خودمون هستیم و غرق عواطف خودمون شدیم.

به خاطر نیاز عاطفی خودمون با یکی دوست هستیم  و مدام دنبال خواسته های خودمون هستیم و می خوایم طرف دقیقا اونجوری باشه که ما می خوایم و در کنارشم فکر میکنیم آرهـــــــــــــــــه دیگه ما آخرعشقیم  ولی اگه خوب نگاه کنیم(به رنگ خواسته هامون) میبینیم که نه، هم خودمون را داریم گول میزنیم هم طرف مقابل را.

بد نیست  به جای غرق شدن صد در صدی توی رابطه هامون و اینکه فکر کنیم واقعا داریم برای طرف میمیریم  یه درصدی را هم بذاریم برای اینکه فکر کنیم آیا منکه از عشق دم میزنم واقعا بویی از عشق بردم؟؟ و دوست داشتنم خالص هست؟؟؟  

خوبه این خواسته ی دکتر شریعتی از خدا که اول پست نوشتم  توی  همه ی دوست داشتنامون باشه.

به خصوص در رابطه با کسایی که باورمون شده دوستشون داریم و عاشقشون هستیم.

دلم خیلی گرفته ازخودمون. که همش دنبال خواسته های دل خودمون هستیم وبویی از عشق و دوست داشتن واقعی نبرده ایم.

چرا همه ما آدم ها فقط به فکر خودمونیم و افراد در حاشیه هستن و با تغییر کردن شرایط و نیازهای ما وجود اونا هم تغییر میکنه برامون؟؟؟ 

می خوام بدونم دل سنگی ما را میرسونه یا طبیعت آدمیزاده؟ 

نظرات 18 + ارسال نظر
seyyed سه‌شنبه 17 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 05:10 ب.ظ http://hossein72t.blogfa.com/

سلام

سلام از ماست:)

سنگ صبور چهارشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 10:51 ق.ظ http://www.zaherobaten.blogfa.com

سلام دوست عزیز. می دونی نتم قطعه. ببخش که نتونستم زودتر بیام بهت سر بزتم. خوشحالم که هستی و من با تو دوستم.
شریعتی میگه: من ادعا نمی کنم که همیشه به یاد کسانی که دوستشان دارم هستم ولی ادعا می کنم که حتی زمانی که به فکرشان نیستم دوستشان دارم...
واقعا همینه...در مورد من که اینطوریه.
در مورد بحث دوست داشتن باید بگم که دوست داشتن یک چیز نسبی هست.یعنی تعریف مشخصی نداره. هرکس واسه خودش تعبیری از دوست داشتن داره و نگاه ها متفاوتن. می تونه به دلیل تفاوتهای بین آدما باشه. مثلا همین عاشق شدن...مردا یه جور عاشق میشن و زن ها یه جور دیگه...مردا از راه چشم عاشق میشن و زن ها از راه گوش و خیلی تفاوت های دیگه...
در ضمن باید توجه کنی که دوست داشتن با عشق متفاوته...عشق یه جور خود خواهی توشه و دوست داشتن یه نوع فداکاری داخلش نهفته اس. اون حس هایی هم که به طور موقت در آدما شکل می گیره و اسم عشق روش میزارن همش در حد همون یک نیاز زودگذره و به محیطی که فرد در اون رشد کرده بر می گرده...نیاز به محبت.نیاز به جلب توجه. ذات زیبایی طلبی انسان. ذات کمالگرایی. ذات خودخواهی و خیلی چیزای دیگه...
اهم اهم...گلوم گرفت. لطفا یه لیوان آب بدین.

سلام دوست عزیزم. خواهش میکنم مهم اینه که اومدی و خوشحالم کردی
منم خوشحالم از اینکه دوستیمون به دوران راهنمایی ختم نشد و همین جور ادامه داره.
چقد قشنگه حرفای دکتر شریعتی. آره همینطوره ولی ما آدم ها زیاد ادعا میکنیم که همیشه به یادتم و... بعدشم یادمون میره.

آره دوست داشتن نسبی هست بین آدم ها و هر کسی از دوست داشتن یه تعبیری داره. باید همه تعبیر درست و واقعی ازش داشته باشند. من میگم چرا روی هر حسی اسم مقدس دوست داشتن را میذارن؟؟ و چرا بعضی ها دوست داشتنشون از اون اندازه ای که هست بیشتر ادعاش می کنند؟؟
شاید بعضی آدمها کلا این مدلی هستن و طبیعتشون طوری هست که حس هاشون را بیشتر از اون چیزی که هست نشون میدن.
اونایی همکه از دوست داشتن تعبیر برطرف کردن نیازهاشون را دارند که دیگه هیچی
دانته میگه: دوستی و رفاقتی که سرچشمه ی آن در لذت و سود و فایده است، نمی تواند یک دوست واقعی محسوب شود.
آره خیلی شنیدم که میگن دوست داشتن و عشق با هم فرق میکنه و حتی دکتر شریعتی هم میگن دوست داشتن بهتر از عشق هست.

ممنون رفیق باعث شدی برم دنبال فرقش:) ولی من تو ذهنم یه معنی دیگه ای را به عشق میدم

به نظر منم اون حس موقت بیشتر از خود خواهی های آدم شکل گرفته و گم کردن خودمون تو یک حس خوشایند.
:)
لطف کردی اومدی، ممنون از نظرت

علیرضا چهارشنبه 18 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 10:36 ب.ظ http://Aloonak14.blogsky.com

سلام بر فرزانه خانم عزیز!معذرت ک دیر اومدم!

انتخاب موضوعتون و اون جمله ی اول از دکتر فوق العاده بجا و خوب بود!و میشه اون رو به نوعی در ارتباط با پست قبلتون دونست.یه جورایی به "وابستگی" ارتباط داره.
نوشته تون رو خوندم.اما اگه اجازه بدید بعدا نظرمو بگم...

سلام آقا علیرضا خان. خواهش میکنم مهم اومدنه

منظورتون از وابستگی در این جا این هست که ما آدم ها بر اساس نیازهای خودمون دوست داشتنامون را هم به وجود میاریم و بهشون معنی میدیم؟؟؟

لطف کردید، منتظر نظر خوبتون هستم...

فائزه پنج‌شنبه 19 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 07:05 ب.ظ

سلام فرزانه جونی..خوبی؟؟!
دلم برات تنگیده..یه وقتی که کلاس نداری بیا پیشمون هممون سیر ببیینیمت..
اما درمورد پستت..
ببین فرزانه الآن همه علاقه هاشون اینجحوری شده..نمیدونم دلیلش چیه!! خیلیا دوست داشتنشون فقط یه ابزاره برااینکه یه مدت سرگرم باشن و بعد که یه بهترش اومد بیخیال قبلیه بشن..برا همینم آدم نباید هرعشقیو باور کنه..
بنظر من تغییر ما آدمافقط بخاطر دل سنگمونه..هیچ ربطیم به طبیعت آدمیزاد نداره..
آغااااا یه سوال بپرسم؟!
بنظرتو عشق یعنی اینکه آدم هرکاری بخاطر طرفش بکنه؟؟!! هرکاری؟؟؟
خیلی وقته رفته رو مخم از چندنفرم پرسیدم گفتن این دیگه عشق نیس دیوونگیه..منم فکر میکنم این عشق نیس..آخه آدم نمیتونه هرکاری بکنه که!!! ولی یکی میگفت عشق یعنی این!!!
خب دیگه خدافظ

ســـــــــــــــــــــــــلام فائزه جونی چقه دلون را خش کردی اومدی...
دله که به دل راه داره
روی چشمم حتما میام عزیز کده.

آره الان اکثر علاقه ها همین جوری شده. عشق شده یه چیزی دم دستی که هر کس راحت اسم حس هاش را میذاره عشق.
چقد این درد داره که یکی بهتر که میاد اون قبلی را میذارن کنار. اصلا این اسمش عشقه فائزه؟ خودشون را هم گول میزنند.
تازه خیلی ها هم کاری به یکی بهتر ندارن از قبلیه خسته میشن و یکی دیگه براشون تازگی بیشتری داره. من میگم اینا خودخواهی هست.
آره هر عشقی را نباید باور کرد من فکر مکنم عشق واقعی خودش را با گذشت زمان بیشتر نشون میده و برای باور کردنش باید بگذاری یه کم زمان بگذره نه؟
پس نظر تو این هست که به خاطر دل سنگی ما آدم هاست. وای با این نگاه چقد سخت میشه به آدم ها و حتی خودمون با یه حس خوب فکر کرد نه؟؟؟ آخه هممون تو کار و زندگی خودمون هستیم و با گذشت زمان عوض میشیم:(
جوآف سوالت از نظر حکیم فرزانه را بشنف:
اول اینکه باید بفهمم منظورت از هر کاری چی هست؟
اگه منظورت از هر کاری یه کار اشتباه و ویرانگر است، نه.
اگر منظورت از خودگذشتگی و ایثار در مسیر عشق هست، آره. که این مورد زیاد تلاشی نمی خواد خودش از دل می جوشه
برای اولیش مثلا بعضیا را دیدی جو زده میشن یه کارهای نا معقولانه ای را انجام میدن و میگن چون عاشقش هستم این کار را کردم. تازه بعضی ها به خاطر عشقشون دل چند تا آدم دیگه را میشکنند. عشقی مقدس و پاک هست که اشتباه و دل شکستن آدم های دیگه و خدا توی آن نباشه.
به نظر من عشق این نیست که آدم هر کاری را بکنه. عشق اونه که آدم تا جایی که می تونه از خودش مایه بذاره برا محبوبش یا معشوقش.

قربون فائزه خانم که دوسشون داریم

فائزه جمعه 20 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 11:44 ق.ظ

آره راست میگی زمان که بگذره همه چی معلوم میشه..حتی میشه فهمید کسی که دوسش داری ارزششو داره یانه..
ببین اونی که به من گفت آدم باید هرکاریو انجام بده گفت آدم اگه واقعاعاشق باشه باید بخاطر معشوقش همه خط قرمزاشو عقایدشو زیرپاش بذاره..ولی من حرفشو قبول ندارم..بنظرمن با این کار آدم یه جوری خودشو میفروشه!!
خب دیگه قربون فرزانه خانم که دوسشون داریم..

بله دیگه گذشت زمان درمان خیلی چیزاست:)
منم این حرف را قبول ندارم. این عشق نیست بیشتر همون دیوانگیه به قول خودت. بعضیا که عاشق میشن دوست دارن همه را از عشقشون خبر دار کنن با کارای نا معقولانه به اثباتش برسونن. اینا زودی آتیشی میشن و در مقابلشم زودی سرد میشن.
ما هم همچنین

فتانه جمعه 20 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 01:52 ب.ظ

سلام آباجین , موضوع جالبی انتخاب کردی. به نظر من دوستی را که چشم انتخاب کند ممکن است محبوب دل نشود ولی آنرا که دل انتخاب کند بیگمان نور چشم خواهد شد. ولی واقعا زندگی زیباست هنگامیکه بدانی دیگران در این دنیای فراموشیها بدون ریا به یادت هستند و دوست دارند.
فکر می کنم پاکترین عشق , عشق مادر به فرزندش هست و در این زمانه حتما باید حواسمون را جمع کنم تا طرفمون رابشناسم و با هرکس طرح دوستی نریزیم.

ســــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلام آباجین خودمون.

نه بابا نکن ایرو:)این جمله ها هم بلدی از خودت در بکنی و ما نمیدونستیم
درسته وقتی دل انتخاب کنه نور چشم می شود.

واقعا زیباست...
آره عشق مادر به فرزند را نمیشه انکارش کرد. حتی دوست داشتنی که بین افراد خانواده است.آدم هر چی بگه توی این دنیا حس های خوب و واقعی کمه نمیتونه دوست داشتن بین افراد خانواده ها را انکار کنه.
میسی از اومدنت خوشالو کردی.

mina جمعه 20 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 03:55 ب.ظ http://nagoftehayemina.blogsky.com

سلام...!!
ببخشید فرزانه خیلی دیراومدم.
کامپیوتر خودم کد بلاگفارو نیماره.میاره ولی ارسالش کمرنگه.نمیشه ارسال کرد...!!

پستت خیلی خوب بود.
ما تو ادبیاتمون تعریف داریم از عشق.تو عرفان داریم.
اما همه ی اینا برمیگرده به باور...!!!
به باور دوطرف...
اینکه اون طرف دلش از اون عشقی که میگه به باور رسیده یا نه.و اونی هم که بهش ابراز میشه به باور عشق رسیده یا نه...!!!این اگه اتفاق بیفته مطمئن باش تفاوت عشق و چیزای دیگه مشخص میشه...!!

دوست داشتن به دوتا چیز احیتاج داره برای نشون دادن خودش.
یکی قلب.یکی عمل...!!
قلب که ولش کن.ما تو قلب کسی نیستیم...
اما عمل.این روزها که عشق با هرحس ناپاکی خلط شده و لفظ دوست داشتن گرفته باید به عمل و رفتار سنجید...!!نباید بااین لفظ پردازی ها خام شد...!!
گاهی وقتا وقتی یکی بهم ابراز احساسات میکنه و رفتارش اینو نشون نمیده حالم به هم میخوره...!!!

فرزانه من خودئم شخصا هیچ عشقی رو باور نمیکنم...
شاید مثلا باور کنم یکی منو از ته دل دوست داره.ولی فکر میکنم یه علتای غیر خودمم وجود داره !!!

بخاطر همین تنها باور عشق رو توی جنس موافق میپذیرم...!!!
چندبارم گفتم.خیلی از حس ها فقط علاقه ست.
نه دوست داشتن.!!!

قربونت.فعلا...!!

ســـــلام به چه عجب اومدی حاجی. خیلی خیلی منتظرت بودیما. خوشحال شدم.
فک کنم منظورت بلاگ اسکای است نه؟

خواهش میکنم رفیق.
مینا تو ادبیات و عرفان منظورشون از عشق یه چیز سراسر مثبته. حتی تو عرفان عشق به خدا یعنی اینکه ما از خودخواهی های خودمون میگذریم و رنگ خدایی میگیریم. ولی چرا دکتر شریعتی یه معنی دیگه ای را به عشق میدن؟
یعنی نمیشه حس عشق آدمها به هم وجود داشته باشه و خالی از خودخواهی و کور کورانه بودن باشه؟
فکر کنم اون عشقی که ما ازش حرف میزنیم همون دوست داشتنی هست که شریعتی میگه

وقتی باور دو طرف باشه یه آرامش خاصی توش هست. خدا نکنه یه وقت باورای آدم دچار تردید بشه به خاطر عمل طرف مقابل. بد دردی میشه

قلب را هم با گذشت زمان میشه بهش پی برد. آره عمل هم خیلی مهمه. ولی مینا بعضی وقت ها فکر میکنم کلید کردن روی عمل طرف، باعث سو تفاهم و به وجود اومدن گیرای الکی هم میشه و باورای آدم را میبره زیر سوال.
مینا اشتب میکنی که هیچ عشقی را باور نمیکنی. اون علتای غیر خودت هم طبیعیه. فکر نکن عشق را ناخالص میکنه.

آره این را خوب گفتی. خیلی هاش علاقه هست و اسم عشق و دوست داشتن را روش میذارن. خیلی درست گفتی.

قربونت. چرا پکر رفیق؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

ر.س شنبه 21 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 11:36 ق.ظ

سلوم..
باورت مشه چندبار وبت باز کردم اما هربار یه طوری شد نشد کامنت بذارم؟!!!بوخشت دیر شد فرزونه..!
فرزونه تو با من تله پاتی داریا همیشه..اتفاقا چندروز پیشا با خودم مگفتم یتوک پست بذارم تو وب برا عشق و دوست داشتن و اینا..و بحث کنم!!
پستت خیلی خوب بود خدایی..
با همه حرفات موافقم..
آره خیلیامون روی وابستگیای عادیمون اسم عشق میذاریم..
ولی الان مد شده خیلیا تا بحث عشق مشه شروع مکنن به بدوبیراه گفتن و اینکه عشق وجود نداره و عشق دروغه و اینا..من اینجوریشم قبول ندارم..
عشق یعنی علاقه ی خالص..یعنی یکیو بخاطر خود وجودش دوست داشته باشیم نه بخاطر ظواهر زودگذرش..کتاب "من او" رو خوندی؟!!!خیلی قشنگ عشق رو معنی مکنه..
بنظر منم مشکل اینه که ما اسم هر علاقه ی مسخره ایو عشق مذاریم که این غلطه..
حالا بنظرت اینکه دکتر شریعتی مگه:دوست داشتن از عشق برتر است درسته یا نه؟!!!!!
فعععلا.

سلوم راضیه خانم گل.
خواهش میکنم مهم اومدنته
:))) چه جالب. اتفاقا منم اون قدیما تو فکر یه پست در مورد معلولیت و تنهایی بودم که دیدم شما گذاشتی
به قول مینا یه روح هستیم در دو جسم:)
خواهش میکنم

آره دیدم تا اسم عشق و دوست داشتن میاد چطور گارد میگیرن ومیگن وجود نداره
از بس مردم اسم هر حسیشون را عشق و دوست داشتن گذاشتن و بعد معلوم شده که عشق و دوست داشتنی نبوده دیگه اکثرا بهش بد بین شدن. مگرنه وجود که داره.
نه نخوندم گردفرامرزو:(

با توجه به معنی که دکتر شریعتی به عشق و دوست داشتن میدن، دوست داشتن از عشق برتره.
من تو ذهنم از عشق یه تعریف دیگه داشتم از خودم. فک میکردم وقتی دوست داشتن خیلی اوج میگیره به عشق میرسه. مثل همون عشقی که تو عرفان و ادبیات انقد ازش خوب میگن و میگن از خود گذشتگی توشه و...
ولی حالا فهمیدم اسمش را نباید بذارم عشق و باید بذارم دوست داشتن در اوج خودش
نه؟؟

katayoon شنبه 21 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 11:43 ق.ظ http://2alonegirl0.blogfa.com

خدای من خداییست که ....
اگر سرش فریاد کشیدم ؛
به جای اینکه با مشت به دهانم بزند ،
با انگشتان مهربانش نوازشم می کند ....
و می گوید : میدانم جز من کسی نداری ...

ممنون خیلی قشنگ بود. خداروشکر ما آدم ها خدا را داریم و هر چی هم بد باشیم باز تنهامون نمیذاره و هوامون را داره.

علیرضا شنبه 21 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 07:42 ب.ظ http://Aloonak14.blogsky.com

سلام فرزانه خانم.معذرت بابت دیر اومدن

ببینید به نظرم باید چند تا تعریف داشته باشیم.تعریف "هوس"،"عشق"،"دوست داشتن"،"وابستگی".اگه مراتبش رو بخوایم از پایین به بالا مرتب کنیم میشه هوس،عشق،دوست داشتن.و البته وابستگی تو این طبقه قرار نمی گیره.وابستگی چیزیه که ممکنه در هرکدوم از این موردا به وجود بیاد.مثلا شما بین وابستگی و دوستی یه تضاد و مخالفت به وجود آوردین و گفتین "وی حس های وابستگیشون اسم دوستی خالص را میذارند."سوال.دوستی های خالص نقطه مقابل وابستگیه؟یعنی تو دوستی خالص وابستگی وجود نداره؟

سوالتون درباره فراموشی و اینا.دکتر شریعتی میگه گرد وغبار زمانروی عشق تاثیر میذاره ولی روی دوست داشتن نه.عشق یه جوشش احساسی و عاطفیه که در عین زیبایی اگر مهار نشه ممکنه نتایج بدی رو به همراه داشته باشه.
بعد ی چیز دیگه هم هست اینه که فراموشی تو سرشت آدماس.ما حتی اگه نزدیک ترین دوستامون یا پدر و مادرمون رو هم از دست بدیم خلاصه بعد یه مدتی،کوتاه یا بلند،به سمت فراموشی پیش میریم.به قول شاعر "از دل برود،هرآنکه از دیده رود"
اما تغییر سریع مواضع و احساسات و رفتار ما درباره آدما به خاطر ارتباط سطحی ما با اونا و نداشتن شناخت کافی نسبت ب شخصیتشونه

اما فیلم زمانه.پسره عشق پاک وخالصی داشت از اول.تقریبا هم عشقش رو با عقل همراه کرده بود.اما بعد اینکه فهمید کسی که این همه دوستش داشته بهش دروغ گفته تو باورهای قبلیش دچار شک و تردید میشه.تو اون قضیه عشق اول پاک و خالص بود.اما به خاطر این که دو طرف شناخت کامل از همدیگه نداشتن به مشکل خوردن.

اکثر احساسات این دوره زمونه هوسه.البته نمیشه منکر وجود عشق و دوست داشتن شد اما به خاطر کمبودهای جامعه هوس خیلی خیلی زیاد خودنمایی می کنه.آدمی که از گرسنگی داره رنج می کشه با دیدن هر تیکه غذایی اونو به چنگ می گیره.فرقی هم براش نمی کنه اون غذا یه تیکه آشغاله یا بهترین غذا.

اون نیاز دوست داشتنی هم که شریعتی گفته به نظر من معادل با "وابستگی"ه.هنر اینه که دوست بداریم بدون این که افراطی .وابسته باشیم.

سلام آقا علیرضا خان. خواهش میکنم مهم اومدنه.

من اشتباه کردم قبل از اینکه پستم را بذارم به فکر تعریف این واژه ها نبودم و به همین معنی عرفی که بین مردم رایج هست در مورد عشق توجه ام بود. شما قبول دارید مردم عشق را برتر از دوست داشتن میدونن؟؟
من فکر میکنم یه کم اینجوریه و وقتی اوج دوست داشتنشون را می خوان بیان کنند از عشق حرف میزنند.
نه دوستی های خالص نقطه مقابل وابستگی نیست. بالاخره توی همه ی دوستی ها و روابط ها یه وابستگی هایی به وجود میاد که اندازه اش باید کنترل بشه.
من منظورم آدم هایی بودن که بیشتر از اینکه طرفشون را دوست داشته باشند معتاد یه رابطه عاطفی میشن و همه توجهشون این هست که اونا از دست ندن و می خوان طرف را کنترل کنند. شما می دونستید اعتیاد عاطفی هم داریم؟؟
البته این حالت های وابستگی بین دوستیهای واقعی هم ممکنه پیش بیاد ولی باید کنترلش کرد. منظورم آدمهای وابسته ای بودن که طرفشون را خیلی دوست دارن و بهش چسبیدن و میگن دوستیمون به تو خالصه و وقتی طرف ترکشون کنه شکست بزرگ می خورن ولی باز دنبال یه رابطه ی جدید میرن و دوباره همون حالت ها را تکرار میکنند( زیاد آدمه مهم نیست) تونستم منظورم را برسونم؟:) این آدم ها دوستیشون خالص نیست.
اونوقت آقا علیرضا این فراموشی که میگید سرشت آدم هاست که هر که از دیده بره از دلم میره نامردی نیست؟؟؟ همین مرگ والدین که به فراموشی سپرده میشه و عادی تر میشه یه حس بد تو این سرشت ما آدمها بهتون دست نمیده؟؟؟
من فکر کنم زیادی توی این موضوع حساس هستم. برام سخته که ندیدن باعث کمرنگ شدن آدم ها بشه. با اینکه میدونم به کل فراموش نمیکنیم مخصوصا آدمهایی که دوستشون داریم و شناختیمشون را ولی این دوری و کنار اومدن باهاش و فراموش کردنی که به دنبالش میاد را اصلا دوست ندارم:((((((((((

درسته فقط خیلی خوبه اونایی که ارتباطشون در حد سطحی هست به طرف مقابلشون بیشتر نشون ندن.

در مورد فیلم زمانه: درسته پسره وقتی متوجه دروغ همسرش میشه دچار تردید در مورد باوراش میشه( واقعا خیلی سخته) ولی بازم هر چی باشه نباید انقد زود همه چیز را تمومش میکرد و میذاشت به دختره این همه ضربه بخوره. اونم به دختری که بهش قول داده بود که این ازدواج را میاد به خانواده ها میگه و خیالش را راحت کرده بود. هر چی هم دروغ گفته باشه درست ولی اگه واقعا دوست داشتن و عشق پسره واقعی بود یه کم پا دختره وا میساد و نگران حالش میشد نه اینکه با دروغ همه چیز را درجا بذاره کنار. پسره بیشتر جو زده عشق شده بود تا اینکه واقعا ارغوان را دوست داشته باشه.

اینروزا هوس اسمش را عوض کرده و گذاشته عشق بین جوونا. خود عشق و دوست داشتن را انکار نمیکنم ولی حیفه روی هر حسی اسم عشق را گذاشت.

الهی بتونیم این هنر را توی دوستی هامون داشته باشیم.
کسی که وابسته بشه درمان کردنش خیلی سخته.
ممنون آقا علیرضا خیلی تشکر از حرفای خوبتون. ببخشید انقد طولانی جواب دادم

...تولدتونم مبارکا باشه...

غریبه های تنها یکشنبه 22 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 11:48 ب.ظ http://www.gharibe33.blogfa.com

سلام
ممنون از حضورت

سلام
خواهش می کنم

ر.س سه‌شنبه 24 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 08:25 ب.ظ

سلوووم فرزونه جوووون!
بعدا میام درست حسابی کامنت مذارم فقط خاستم بگم که آپـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم!!
فیییییییلا..

سلوووووم راضیه جونی.
ممنون عزیزم زحمت میدیم
فعلا

فاطمه پنج‌شنبه 26 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 06:46 ب.ظ http://amtis26.mihanblog.com

سلام گلم
درسته ازنظرمن دوست داشتنی وجودنداره که ازبین به واونایی که ازبین میره دوست داشتن نیست
من خودم کسیم که نمیتونم خودموگول بزنم یعنی هیچ وقت نشده بتونم بگم من عاشقش شدم
نمیدونم چراولی واقعااحساسی درونم شکل نمیگیره

شایددوست داشتن هاتموم شدن

نمیدونم
ممنون عزیزم
یامهدی

سلام فاطمه جونم.
منم توی دوست داشتنام خیلی سخت گیر هستم و دوست ندارم خودم را گول بزنم و بیشتر از حدی که هست نشون بدم. وقتی هم دوست داشته باشم واقعا ته دلی هست.
کلا احساسی در مورد آدم ها درونت شکل نمیگیره؟ فکر کنم منظورت احساس عاشق شدنه نه؟ منم نمیگیره:)

دوست داشتن ها تموم شدنی نیستن. تا دل آدم ها هست دوست داشتن هم هست
ممنون از اینکه سر زدی خوشحال شدم.
یا مهدی

ر.س پنج‌شنبه 26 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 07:19 ب.ظ

سلوم فرزونه..
خب راسش نمیدونم که مشه اسم عشقو دوست داشتن دراوج خودش بذاریم یا نه ..؟!
ولی درمورد جمله شریعتی یکی یه حرفی زد یه بار جالب بود برام..گفت دوست داشتن از عشق برتره چون دوست داشتن یجورایی مادر عشقه و تا دوست داشتن نباشه عشقم بوجود نمیاد!!نمیدونم درسته حرفش یا نه..
من کلا عشق به معنای همون علاقه ی خالص رو قبول دارم..ولی اینجور عشقی خیلی کمه و وقتی پا منفعت میاد وسط اکثرا جا مزنن..
.
دددددیه چخبر؟!!
آغا گوشوارم پیدا نشد..!!چ کنم؟!

سلوووم راضی جون.

اشکلی نداره که نمیدونی. چون من از خودم در آوردمش

بله دیگه وقتی منفعت میاد وسط جا میزنن. نشون میده خودمون را بیشتر دوست داریم تا دیگرانی که ادعا میکنیم عاشقشون هستیم و دوستشون داریم را.
دوست داشتن مادر عشقه. تا دوست داشتن نباشه عشقم به وجود نمیاد

ددددددیه سلومتیت. مخام یتا پست بلم در جریون باش

غصت نباشه راضیه آخر زندگی مرگه. این گوشواره میمونه که تو نمیمونی

شوخی میکنم انشالله پیدا میشه عزیزم اگرم نشد غمت نباشه دنیایی نیست فک کن نداشتیش:)

سپهوند پنج‌شنبه 26 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 07:21 ب.ظ http://saeideh1358.blogfa.com

سلام ممنون از حضورتون .
وبلاگ شما هم خیلی خوب بود . موفق باشید دوست محترم

سلام خواهش میکنم.
ممنون دوست محترم. صفا آوردین

سید پنج‌شنبه 26 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 09:32 ب.ظ http://moshkelgoosha.blogfa.com/

سلام
ممنونم تشریف آوردین و دیدن نمودین
تشکر ما را پذیرا باشین

سلام
خواهش میکنم.
زنده باشید.

سید پنج‌شنبه 26 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 10:33 ب.ظ http://MOSHKELGOOSHA.BLOGFA.COM

سلام
امشب آپم م م م م م م
یه کلید گنج دارم
فرصت ویژه امشب و فردا بدو بیا
جا نمونی

سلام آقا سید
ای به روی چشم میایم:)

علیرضا سه‌شنبه 1 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 07:13 ب.ظ

سلام.خوب هستید؟

استفاده کردم از حرفاتون.مفید بود.اعتیاد عاطفی.کلا فک کنم از هر چیزی یه اعتیادی ش هم هست!

والا نمی دونم.ذات انسان فراموشکار آفریده شده.حتی میگن کلمه ی انسان از ریشه ی "نسیان" به معنای فراموشی اومده

خیلی خوشحال شدم که تولدم رو یادتون بود و تبریک گفتین.ممنون:)

ســـــــــــــــــــلام آقا علیرضا. ممنون شما خوب هستید؟؟؟

یه کتاب می خوندم در مورد اعتیاد برای تحقیق درس اعتیادمون بعد یه قسمت کتابش در مورد اعتیاد عاطفی نوشته بود خیلی برام جالب بود.

زیاد این فراموشی پسندم نیست:( مخصوصا در مورد رفتگانمون.

خواهش میکنم:))

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد