جودی! کاملا با تو موافق هستم که عده ای از مردم هرگز زندگی نمی کنند و زندگی را یک
مسابقه دو می دانند و می خواهند هرچه زودتر به هدفی که در افق دوردست است دست یابند
و متوجه نمی شوند که آن قدرخسته شده اند که شاید نتوانند به مقصد برسند و اگر هم
برسند ناگهان خود را در پایان خط می بینند. درحالی که نه به مسیر توجه داشته اند و
نه لذتی از آن برده اند.
دیر یا زود آدم پیر و خسته می شود درحالی که از
اطراف خود غافل بوده است. آن وقت دیگر رسیدن به آرزوها و اهداف هم برایش بی تفاوت
می شود و فقط او می ماند و یک خستگی بی لذت و فرصت و زمانی که ازدست رفته و به دست
نخواهد آمد. ...
جودی عزیزم! درست است، ما به اندازه خاطرات خوشی که از
دیگران داریم آنها را دوست داریم و به آنها وابسته می شویم.
هرچه خاطرات
خوشمان از شخصی بیشتر باشد علاقه و وابستگی ما بیشتر می شود.
پس هرکسی را
بیشتر دوست داریم و می خواهیم که بیشتر دوستمان بدارد باید برایش خاطرات خوش زیادی
بسازیم تا بتوانیم در دلش ثبت شویم.
دوستدار تو : بابا لنگ دراز