رهگذر

یادمون نره همه ما رهگذریم...

رهگذر

یادمون نره همه ما رهگذریم...

رضایت خدا...

از امیرالمؤمنین علیه‌السلام نیز نقل شده است که حضرت فرمود:  

نشانه رضایت خدای سبحان از بنده، رضایت بنده از آن چیزی است که خداوند برای او مقدر کرده است، چه خوشایند او و چه ناخوشایند او باشد.»‌ بنابراین اگر انسان از برخی تقدیرات الهی گله‌مند باشد و آرزو کند که ای کاش این‌گونه نشده بود باید بداند که خدا هم به همین میزان از او ناراضی است.

هروقت مصیبت یا ناراحتی پیش میاد دیدم که همه میگن راضی باش به رضای خدا... و اکثر آدمهای اطرافم هم دیدم که وقتی مشکلی براشون پیش میاد در مقابلش صبر میکنند و میگن راضی هستیم به رضای خدا. 

خودمم همینجور همیشه سعی میکنم در مقابل مصیبت ها و ناراحتی هایی که برام پیش میاد راضی باشم ...ولی از دست خودم ناراحت هستم که چرا تا حالا از بعضی شرایط و موقعیت های گذشته ام  نق میزدم و گله مند و ناراضی بودم...

 مثلا: ای کاش بچه که بودم فلان اتفاق برام نمی افتاد که الان اثرات بدش بمونه برام... 

ای کاش این اتفاق نمی افتاد... 

ای کاش و ای کاش و... 

 چرا شرایط اونطور که من می خوام نیست...  

چرا بعضی از اعتقادات و تفریحات خانواده ام با من باید فرق داشته باشه و به خاطر همین همیشه باید مجبور باشم به دنبال خیلی ازدل خوشی هام نرم و بعضی از چیزها را به زور تحمل کنم...

چرا و چرا و... 

اگر اینطور نشده بود الان پیشرفت داشتم و خدا ازم راضی بود... 

اگر منم مثل بقیه از این نظر مشکلی نداشتم...  

اگر و اگر و... 

شکایتی از خدا نمیکردم ولی همیشه  دلم ناراضی و غمگین بود. فکر میکردم خدا هم با من موافق هست و از این شرایط بدش میاد... 

برای همین هر وقت دلم از این چیزا تنگ میومد حتی سختم بود دلنگرانیم راببرم پیش خدا. شرمنده خدا بودم که چرا مشکلی و نارحتی دارم که از نظر خدا هم قابل پسند نیست.

ولی الان متوجه شدم که از همه ی اتفاقات و شرایط گذشته و اکنون که راضی نیستم باید راضی باشم. 

چون خواست خدا بوده من توی این شرایط باشم. خدا خواسته توی وضعیت هایی باشم که اصلا به دلم نمیشینه. 

خدا خواسته اون اتفاق بد بیفته و...  

دلم یه جورایی آروم شده...

از وقتی این نگاه را پیدا کردم و راضی شدم به رضای خدا دلم خیلی آروم گرفته و دیگه هر وقت دلم از این چیزا میگیره میتونم راحت برم پیش خودش... 

نباید فقط راضی بود به اتفاق های بدی که برامون داره به پیش میاد. باید از گذشته ای که داشتیم و محدودیت هایی که الان داریم هم راضی بود. 

چون خدا خودش این شرایط را برامون انتخاب کرده... حتی اگر شرایطی باشه که مورد پسند خدا هم نباشه...

 "قَالَ إِنَّمَا أَشْکُو بَثِّی وَحُزْنِی إِلَى اللّهِ وَأَعْلَمُ مِنَ اللّهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ"  

گفت من شکایت غم و اندوه خود را پیش خدا مى‏برم و از [عنایت] خدا چیزى مى‏دانم که شما نمى‏دانید  

آیه ۸۶ سوره یوسف 

*یک سوال: نظرتون در مورد آیه86 چی هست که حضرت یعقوب میگن من شکایت غم و اندوه خود را پیش خدا می برم؟آیا به درگاه خدا باید شکایت غم خود را برد؟؟به نظرتون با وجود داشتن خدا میشه با دیگران و دوستان درد دل کرد؟؟؟ اگر آره تا چه اندازه؟؟؟؟

** این آهنگ هم تقدیم به شما خیلی دوستش دارم 

***فرا رسیدن ماه رمضون را بهتون تبریک میگم.  

التماس دعا...

نظرات 21 + ارسال نظر
mina پنج‌شنبه 20 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 06:58 ب.ظ http://www.2khtareporharf.blogsky.com

سلام عزیزم.ماه رمضونتون مبارک...
امروز زیاد بهت تبریک نگفته بودمااااااا میدونی که حسش نیس!!
خب درمورد پستت:

جالبه برام.من هیچوقت به اون رضایت کامل نرسیدم.
یه سری سوالا تو ذهنمه که هیچوقت چراییشو متوجه نیمشیم.یعنی خیلی هم میخوام متوجه بشم ولی قانع نمیشم...!!
فکر میکنم خیلی از چیزاشو هنوز گاهی وقتا زا خدا خرده میگیرم یا از ضعف ایمانمه یا از فکر خودم..!

بالاخره وقتی تو به این رضایت رسیدی به نظرمن فوق العاده ست...اینم یه نوع خوش بختیه که به رضایت رسیدی و داری زندگی میکنی...!!
کلا من از ای کاش گفتن اینا اصلا خوشم نمیاد.
زیاد آدم حسرت خوری نیستم...اصلا یه جروی هستم وقتی که یه اشتباهی میکنم بیشتر نیرو دارم برای از نو ساختن خودم...!!
اینطروی دیگه یه سری اشتباها رو میدونم و هیچوقت تکرارش نمیکنم...!!
در مورد تفاوت ها هم هیچ گله ای ندارم/.
چون زندگی خودمو با همه ی کاستی هاش دوست دارم خیلی هم دوسسسسسسسسس دارم...!!شاید خیلیا اینطوری نباشن......

تنها چیزی که به رضایت نرسیدم اینه که خدا چطوری راضی به رنج بردن ما میشه...بااینکه ارحم الراحمینه!!

درمرود سوالتم :
خب به نظرمن خدا هم یکی از چندتا دوستیه که داریم...
اگر ت. به فرض مثال با من دوستی و باهام درد دل میکنی مسلما با خدا هم باید بتونی اینکارو بکنی...
چون دوست توئه و از رگ گردن بهت نزدیک تر حتی نزدیک تر همه ی دسوتای صمیمیت!!

فقط فرقش اینه که بعضی وقتا یه چیزایی هست بین تو و خدا.هیچکی هم خبر نداره.جالبیش هم اینه که هیچکی هم جز خودش و همون راز و نیازه نمیتونه ارومت کنه...اینجا ست که به نظرمن دیگه کسی جز خدا نمیتونه پناه غمهات باشه...!!

پستت خیلی به دلم نشست رفیق دوس داشتنی من...!!

ســــــــــلام عزیزم. ماه رمضون تو هم مبارک...
منم خیلی از سوالات توی ذهنمه که چراییش را متوجه نمیشم.
مخصوصا در مورد تفاوت ها و سختی هایی که بعضیا بیشتر میکشن.
مثل بچه های کوچیکی که تو این سن فال میفروشن و ذره ای بچگی ندارن و...
درک این تفاوت ها برام سخته و اینکه خدا چطور تحمل میکنه اینجور بنده هاش سختی بکشن...
بعضی آیه های قرآن جواب گوی این سوالاتمون و تفاوت ها هستن.
و مهم تر از اون اینکه خدا خودش گفته این دنیا جای سختی کشیدنه.
هر وقت سختی های مردم را میبینم و این سوالات در مورد خدا تو ذهنم پیش میاد که چطور خدا دلش میاد، یاد این حرف خدا که میفتم که خودش گفته تفاوت ها را گذاشته برای آزمایش و این دنیا دار مکافاته جوابم را میگیرم ولی بازم دیدن غم ها دلم را از جا میکنه...

به رضایت رسیدم ولی هنوز خوووووب باهاش کنار نیومدم و نپذیرفتم.
هنوز اولای راهشم. خداروشکر که این نگاه را بهم داد مگرنه خیلی داشتم اذیت میشدم.

واقعا همینطوره. از این اخلاقت خیلی خوشم میاد که حسرت خور نیستی.
مینا قبول داری همه ی ای کاش ها از اشتباه خود آدم نیست که ازش درس بگیره وتکرارش نکنه!! بعضی از ای کاش ها از اشتباه و خطا دیگران است که به آدم لطمه ی بزرگی ممکنه بزنه... خیلی درد داره.
پس خووویلی خوشبختی رفیق خیلی ها هستن که کاستی زندگیشون کمه و بازم ناراضی هستن. این رضایت داشتنه که باعث میشه با همه مشکلات بازم شاد باشی... قابل تحسینه.
منم پیش به سوی راضی شدن هستم
با معنی بعضی از آیات قرآن میتونی تو این مورد هم به رضایت برسی. تازه خدا به هر که سختی میده در عوضش چیزهای خوب دیگری را هم میده. مخصوصا اگر سختی هامون را پیش خود خدا ببریم.

مرسی از جوآف سوالت خیلی خوب بود فینیجیم.
به نظرت تا چه اندازه باید با دوستمون درد دل کنیم؟؟؟
خدا بهترین رفیقه. تازه وقتی پیش خدا درد دل میکنیم اون قشنگ درکمون میکنه و قضاوت های بد در موردمون نمیکنه و خیلی راز داره و حتی سرزنش و سرکوبمون هم نمیکنه ,و همیشه وقت داره...
قربون دلــت برم رفیق جونیم...

mina پنج‌شنبه 20 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 06:59 ب.ظ http://www.2khtareporharf.blogsky.com

لینک ما هم اگر زحمتی نیست درستش کنت و بذارتش سر در وبلاگتون!1با خط درشت و خواناااااااااا

درستش کردم مینا خاناااااااااااااااااااام گل.
بوخشت درشت و خواناتر از این نمشد.

sang e sabur جمعه 21 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 04:47 ب.ظ http://www.zaherobaten.blogfa.com

سلام علیکم فرزانه خانم خوشگل
حالت چطوره؟ با روزه چه می کنی؟
کوه دماوند حالش چطوره؟( الان دارم کاملا رمزی حرف میزنم)
یادته یه شعر داشتیم درباره کوه دماوند توی ادبیات؟
آخرش اینگونه بود:
تا درد و ورم فرو نشیند/ کافور بر آن ضماد کردند
ببینم فهمیدی منظورمو یا نه؟
همونی که 2 تا نظرامو تائید نکردی به خاطرش
نمدونم اینو تائید مکنی یا نه؟ ولی به جون بچم قسم اینبار دیگه واقعا رمزی دادم پیغامو...

سلام سنگ صبور جون خودمون
خوبم شکر خدا. با روزه هم خوبیم زیاد بهمون نمیگه.تو چه میکنی؟؟؟
کوه دماوند حالش خوبه هنوز ورمه:))
بـــــــــــــــــله خیلی رمزی بود
نمیری خیلی شعره باحال بود
تا درد و ورمش فرو نشیند/خون بر دل ما بنشیند
ای بابا چه اشتباهی کردیم تاییدش نکردیم.
آره خیلی رمزی هست اصلا معلوم نیست منظورت از کوه دماوند چیه.
بابا بقربون اون 2 پست قبلیت:)

sang e sabur جمعه 21 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 05:02 ب.ظ http://www.zaherobaten.blogfa.com

خب بریم سروقت جواب:
اولا اگه شکایتت در مورد مردم هست، می تونی پیش خدا ببری...مثلا بگی خدایا فلانی به من بد کرد... اینجور شد و .. خلاصه قضیه را براش تعریف کنی....البته می دونیم که خدا از همه چی آگاهه ولی خوشش میاد از اینکه بندگانش برن پیشش و درددل کنن...اینجوری تو هم حرفاتو به کسی زدی که هم رازداره و هم درک می کنه و همیشه هم واست وقت داره...هم اینکه کلی سبک میشی.
ولی اگه از اوضاع خودت گله داری...قبل از اینکه شکایت کنی کنی بشین خوب فکر کن ببین دقیقا از کی میخوای شکایت کنی؟...ببین مقصر واقعی کیه؟...خانواده و محیط را با ویژگی هایی که دارن بپذیر و هرچیزی که به اونا مربوط میشه رو نمیتونی ازش شکایت کنی...چون خدا خواسته که در چنین زمان و مکانی و با چنین ویژگی هایی به دنیا بیایی...حالا باز برو دنبال مقصر بگرد... من در چنین مرحله ای به خودم میرسم...به تصمیمات و کارهای خودم...به تفکرات خودم که دارن روی زندگیم اثر میزارن... و گاهی به کوتاهی های خودم...
یادته یه بار ازم پرسیدی که اگه به عقب برگردی چیکار میکنی که نکردی و یا چیکار نمی کنی که الان ازش پشیمونی؟...منم بهت گفتم: نمی دونم ...چون هیچ وقت نفهمیدم چی برام خوب بوده و چی بد!...
در هر حال راضیم به شرایطی که دارم و قانع...همیشه به بدتر از خودم فکر می کنم و اونوقته که خدا رو شکر می کنم بابت همه ی نعمت هایی که بهم داده و دوستش دارم...
امیدوارم تونسته باشم بهت کمک کنم...ببخش که زیاد نوشتم.

ممنــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــون از جواب خوبت رفیق.
یکی از پیام های این آیه را که توی کتاب دیدم این بود:
آنچه مذموم است، یا ســــــــکوتی است که بر قلب و اعصاب فشار می آورد و سلامت انسان را به مخاطـــــــــره می اندازد و یا ناله و فریاد در برابر مـــــــردم است که موقعیت انسان را پایین می آورد، اما شکایت بردن به نزد خداوند مانعی ندارد.
من فکر میکنم اشکالی نداره ناراضی بودن از شرایط و سختی ها را هم ناله اش را به درگاه خدا برد.نه؟؟؟ در صورتی که شکایت و گله از خداوند نباشه میشه غم و ناراحتی را پیش خدا برد و آروم شد. مثل حضرت موسی که از فرق و نداری به درگاه خدا ناله میکردن و حضرت یعقوب از فراق فرزند و...
باید در کنار ناله کردن آروم شد و سختی ها را پذیرفت و از خدا درخواست کمک کرد نه؟ من قبلنا فکر میکردم ناله اش را هم نباید کرد و میشه ناشکری ولی قرآن میگه که انبیا هم ناله میکردند از سختی هاشون.(البته ناله آن ها گلمه مندی از خدا نبوده)
یکی از دلیل هایی که گفتی نمیدونم،این نمیشه که تا حالا اشتباه و خطا بزرگی را نکردی؟؟
درسته دلیل خیلی از بد بودن های شرایطمون خودمون هستیم.
چه خوب. نگاه کردن به بدتر از خودمون باعث میشه خداروشکر کنیم و راضی باشیم.
ممنون عزیزم از وقتی که گذاشتی برام.شما باسی بوخشت.

bluegirl جمعه 21 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 09:50 ب.ظ http://www.vajehayezoodgozar.blogfa.com

اون که بلندت می کنه، وقتی افتادی.
دنبالت می گرده، وقتی گم شدی.
بیدارت کنه، وقتی خوابی.
نزدیکت باشه، وقتی بهش احتیاج داری.
باهات بخنده، گریه کنه، آرزو کنه، بجنگه و در عوض هیچی نخواد بغیر از خود تو....
بهش می گن دوست؛ ... یه تیکه از زندگیت....

ممــــــــــــــــنون عزیزم. قشنگ بود.

مینا شنبه 22 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 01:52 ب.ظ http://www.ghandile-ehsas.blogfa.com

هیـچ کس به رضایت کامل نمیرسـه دوست من...
توی زندگی ـه هر کسی یه سری ناکامی ها هست..توی زندگی ـه هرکسی هست...فقط صورت مسئله فرق داره...با توکل به خدا میشـه باهـاش کنـار اومد...
طاعاتت قبول درگـاه حق

کاملا قبول دارم توی زندگی هر کسی هست...
حتی اگر الان مشکل و ناراحتی ای نداشته باشن یا در گذشته ناراحتی داشته اند و یا در آینده خواهند داشت...
ممنون عزیزم شما هم قبول باشه.
ممنون از حضورت.

تنهاترین سردار شنبه 22 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 06:57 ب.ظ http://amirhoseinkhodai.blogfa.com/

سلام
ممنون
امیدوارم خدا هم از من راضی باشه
شما رو لینک کردم ممنون میشم شما هم لینکم کنید

ســـــلام
خواهش میکنم.
امیدوارم...
منم لینکتون کردم ممنون از حضورتون.

mina شنبه 22 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 07:37 ب.ظ http://www.2khtareporharf.blogsky.com

سلاااااااااام
درمورد جواب کامنتت الان اصلا حال ندارم بنیوسم.
ولی میام مینویسم بعدا

پست دوستیا هم خوندم.
همین روزا جواب میدم...

سلاااااااااااااااااااااااااااااااام علیکم
هر وقت رسیدی بیا.

ممنون.
منتظرم فینیج.

مینا یکشنبه 23 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 12:54 ب.ظ http://www.ghandile-ehsas.blogfa.com

با افتخار لینک شدی خانوم

ممنون عزیز شما هم با افتخار لینک شدی.

سنگ صبور یکشنبه 23 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 01:59 ب.ظ http://0837tanha.blogsky.com

سلام.
تشکر خیلی زیبا بود.
منم ماه رمضون روتبریک میگم.
روزه نیازتون قبول درگاه حق.
اهنگتم زیباس.
درمورد سوالت فقط میدونم اعتماد کردن خیلی سخته وهر کسی قابل اعتماد نیست خیلیا خوبن وخیلیا برعکس
من اعتقاد دارم خدا بهترین دوسته البته بهترین دوست زمینیم میشه باشه اما همیشه خیلی از حرفا باید بین خودت وخدا رازبمونه ونمیشه به دوست گفت.

سلام عزیزم
تشکر از اومدنت.
ممنون...
نظر لطفته.
خدا هم کسی هست که میشه راحت بهش اعتماد کرد توی این بی اعتمادی ها.
درسته بهترین دوستممنون از جوابت دوستم.

mina دوشنبه 24 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 07:58 ب.ظ http://www.2khtareporharf.blogsky.com

سلام!!
کجایی امرزو کم پیدایی...
شب که مشه جون میگری ..روز که منم حال ندارم حتی یکی اس ام اس هم نمیدی!!!!

اوهوم...!!منم نمیتونم بفهمم.حتی با آیات قرآنم قانع نمیشم...!!!
میدونی فرزانه خدا گفته دنیا اومدیم که سختی بکشیم.
اما سختی کشیدن من و آسایش دیگری؟!!؟
این یعنی واقعا منم فرق دارم..!
خب حالا فرق داشتنو هم قبول.خدا خواسته که فرق بذاره...
این به نظرمن خودخواهیه...
اگر یه فردی تو زدنگیمون هی عذابمون بده چون خودش میخواد که ما عذاب بکشیم میگیم ظالمه...
اما اینکه خدا بااین حال ارحم الراحمین هست رو من نمیدونم...!!!
به نظرم ایمان خیلی قوی ای میخواد.
قبلا ها خودمو میکشتم که به ایمان قوی برسم.به خدا نزدیک بشم.اما الان نه..در حد و اندازه ی خودم خدارارو قبول دارم.سعی نمیکنم اونی رو بخوام که شاید لیاقت و توانشو ندارم...!!

اوهوم قبول دارم...!!!
ولی خب آدما همه یا باهم تعامل دارن.
گاهی وقتا چوب اشتباهات کسایی رو میخوریم که تا ابد هم نمیتونیم به آرامش برسیم.ولی بهرحال همه یاتفاقای زندگی هرفردی یه حکمتی درونش هست که ما خبر نداریم...!!!

با دوستمون؟!!!؟
نمیدونم...من همیشه تنهایی رو دوست دارم.
یعنی وقتی یه درد دلی دارم بیشتر با خودم که تنها میشم باهاش کنار میام.
یعنی کلا زود آروم میشم.ولی یه وقتایی نمیتونم اون چیزایی که تو دلمه رو به خدا بگم.چون خدا میدونه و با گذشت زمان هم هنو زپاسخ منو نداده...!!حداقل اگه خدا راه حل نمیده تریجح میدم با دوستم حرف بزنم که ببینم تا چه اندازه همدم دارم...!!
من حس میکنم دوست ادم جدای زااینکه درجه اش از خدا کمتره ولی هم زبون و همدم بهتریه.چون میتونه باهات حرف بزنه و بگه که تو رو میفهمه...!!!!
همینکه بگه من تورو میفهمم برای من کافیه...!!!

و اینکه دوستایی مثه خدا هم پیدا میشن که نه سرکوفت میزنن نه سرزنش میکنن..!!شک ندارم که خیلی زیادم هستن...!!!

قربونت عزیزم.التماس دعا...

ســــــــــلام عزیزم.
زیر سایه شما رفیق. من کم پیدام
آره دیگه شب که میشه جون میگیرم. تو چرا تو روز مسیج نمیدیشارجم ته کشیده بود.
درسته بعضی ها سختی بیشتری میکشند و بعضی ها هم آسایش بیشتری دارند. ولی مینا همه ی آدمها یه مدلی و در یه زمانی سختی را میکشن بالاخره توی این دنیا. اینجور نیست که در آسایش باشند. اگر امروز در آسایش هستند یا قبلا در سختی بودن و یا در آینده خواهند بود.
ولی شدتش را قبول دارم یکی بیشتر یکی کمتر.
با اینکه بعضی از سختی های این دنیا واقعا عذاب آوره نمیشه گفت نشونی از خودخواهی خداست.
خدا دلش بزرگتر از این حرفاست که بخواد به خاطر خودخواهی خودش و قدرتش ما را عذاب بده توی دنیا و یا بخواد ظلم در حقمون بکنه.
در کنار اینکه داره عذاب سخت را به بنده هاش میده داره میزان صبر و ایمانشون را اندازه میگیره.
با اینکه عذاب های این دنیا واقعا سخته وقتی بهش فکر میکنم میبینم اگه این عذاب ها نباشه هدف از خلقت این دنیا یه جورایی پوچ میشه. بالاخره باید سختی ها باشن تا آدم خوب ها و با ایمان ها معلوم بشند. وهمچنین خیلی از سختی ها هستن که آدم را میسازند و با ایمان میکنند.
خیلی وقتها در کنار عذاب کشیدنی که داریم احساس میکنیم خدا داره در حقمون ظلم میکنه در صورتی که غافلیم که برای خدا عزیز بودیم که سختی ها را داره بهمون میده تا دلمون بزرگ بشه و یه بنده معمولی و تو خالی نمونیم.
به نظرم آأمهایی که سختی بیشتری میکشن حتی اگر در شرایط و موقعیت پایین تری نسبت به بقیه باشند بازم وجودشون و دلشون عزیزتره و انسان تر هستن.
خدا تحمل عذاب کشیدن ما را داره چون داره می سازتمون و داره به هدف خلقتش معنی میبخشه و تازه ما حکمت کاراش را نمیدونیم چون محدودیت زمان و مکان داریم و نمیتونیم درک کنیم که چطور بعضی از چیزها که انقد برامون ناخوشایند هست به نفعمون هست.

همه ی بنده ها لیاقت با ایمان شدن را دارن. الانم بازم از خدا بخواه به ایمان بالا برسی در حد ظرفیتی که خدا برات تعیین کرده.
شاید سختی هایی که الان داری و ناخوشایندشون میبینی راهی هستند که بسازنت برای اون ایمانی که همیشه از خدا می خواستی
شاید این سختی ها شروعی هست برای چیزی که همیشه از خدا می خواستی: باایمان شدن.
خیلی خوبه که توی تنهایی آروم میشی. منم همیشه همینطور بودم ولی خیلی چیزها را به خدا نمیگفتم چون فکر میکردم زشته در مقام خدایی که انقد بزرگه درد دلای کوچک و حتی دنیاییم را بکنم.
ولی مینا تجربه اش کن با خدا حرف بزن خدا بیشتر از هرکسی همزبونه و اندازه ی درکت کوچیک میشه و همراهت. ممکنه دیر جواب حرفات را بده ولی مطمئن باش به موقعش میده. اشتباست که خودمون را جدا میگیریم و حس میکنیم از جانب خدا درک نمیشیم. باید پیش خدا هم لوس شد.
یه دوست همراه و همدلم اگه توی این دنیا آدم داشته باشه که دیگه هیچی. خدا یکی از بزرگترین نعمت هاش رابهش داده.
خیلی خوبه که توی تنهایی با خودت کنار میای ولی حتما حتما درکنار این کنار اومدن حتـما باخدا حرف بزن و با دوست نزدیکت چون یکی از راهای سلامت روان سکوت نکردن و توی دل نریختن هست.

بله هستن دوستای اینجوری. ولی به نظرم زیاد نیستن. چون دوستی سرکوفت نمیزنه که خوب درکت کنه و بفهمتت. خیلی ها ممکنه جلوی روت سرکوفت نزنن ولی به علت درک نکردن توی دلشون سرکوفت بزنن.
بودن یه دوست خوب واقعا نعمته. تازه منم همیشه به خاطر داشتن تو خداروشکر میکنم
محتاجیم به دعا...
ممنون از نظرات. بوخش خویلی پرحرفی کردم.

سعید سه‌شنبه 25 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 11:04 ب.ظ http://http://www.saeedzarepour.blogfa.com/

از مرگ نترسید!
از این بترسید که تا وقتی زنده هستید چیزی در درونتان بمیرد به نام :
"انسانیت"!!!!

آپمممممممم[گل]..

خیلی قشنگ بود...

مرمرآیینه پنج‌شنبه 27 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 11:50 ق.ظ http://pulsefeverstricken.blogfa.com/

انسان ناظر صمیمی را دوست دارد ، لطف شما مستدام

ممنـــون.

فرزاد جمعه 28 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 10:51 ق.ظ

سلام فرزانه خانم اگه زحمت نمشه بازم اپم دوباره بیا

سلام آقا فرزاد گل.چشششششششم میام.

فرزاد سه‌شنبه 1 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 04:03 ب.ظ

سلام این چه اهنگیه

سلام عزیزم آهنگ مهران زاهدی.
پسندت نبود؟

mina چهارشنبه 2 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 07:41 ب.ظ http://www.2khtareporharf.blogsky.com

هههههههههههههههههههههههه
منظور سنگ صبرو از کوه دماوند دماغ مبارکتونه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

ههههههههههههههههههههه و ...

نخیرم منظورش همون کوه دماونده

علیرضا پنج‌شنبه 3 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 03:34 ب.ظ http://aloonak14.blogsky.com

سلااااااام فرزانه خانم.حال شما؟خوبسد؟نماز روزه هاتون قبول ان شاالله.
جدا شرمنده م که اینقد دیر اومدم.خیلی خیلی معذرت:(

می دونید واسه این پستتون بحث قدیمی جبر و اختیار دوباره مطرح میشه.
اراداه و خواست خدا بالای همه اراده ها هست.خدا قدرت مطلق و شامله.اما از این قدرت مطلقش "حکیمانه"استفاده می کنه.تعلق دادن "اراده"به انسان هم جزئی از همین حکمت الهیه.به نظر من ما تو جاهایی که به اشتباه رفتار کردیم و یه نتیجه و خروجی بد رو برای خودمون ب ارمغان آوردیم باید سرزنش کنیم خودمون رو گله کنیم از خودمون و به شرایط ناراضی باشیم و اعتراض کنیم.اما جاهایی که ما وظیفه و مسئولیت خودمون رو خوب ایفا کردیم اما نتیجه ش مطلوب ما نیست و تلخ و سخته باید صبر و تحمل به خرج بدیم و راضی باشیم.در کل منظورم اینه که همیشه و به طور مطلق هم نباید "راضی" بود.بستگی به این داره که ما خودمون چه عملکردی داشتیم.اگه عملکردمون بد بود ناراضی باشیم و اگر خوب بود راضی.

اما اون سوالای آخر پستتون.
1.نظرتون در مورد آیه86 چی هست که حضرت یعقوب میگن من شکایت غم و اندوه خود را پیش خدا می برم؟
آدم ظرفیتش نامحدود نیست.یه آستانه تحملی داره حالا بعضیا بالاتر بعضیا پایین تر.از این گذشته همونجور که بالا گفتم بعضی وقتا واجبه شکایت کردن.بنابراین این آیه هم داره حرفای قبلی رو تایید می کنه که نباید مطلقا "شکایت" رو رد کرد.
2.آیا به درگاه خدا باید شکایت غم خود را برد؟؟بله.اما نه همیشه.و البته با رعایت یه مواردی.مثلا این که شکایتمون جنبه کفرآمیز نگیره.
3.به نظرتون با وجود داشتن خدا میشه با دیگران و دوستان درد دل کرد؟؟؟ اگر آره تا چه اندازه؟؟؟؟بله میشه.چون یه "رابطه طولی"برقراره.درد دل کردن با دوست در "عرض"با خدا قرار نمی گیره.بذارید "شکر"رو مثال بزنم.خدا میگه منو شکر کنید.اما یه جای دیگه کسی که مخلوق رو شکر نکنه خالق رو شکر نکرده.درد دل و دوستی هم همینه.دوستی با مخلوق در کنار و عرض دوستی با خدا قرار نمی گیره.بلکه یه زیر مجموعه و جزئی از اون دوستی بزرگه.ما می تونیم با دوستی با آدمای خوب به خیلی از ارزش های خوبی که خدا می خواد برسیم.
تا چه اندازه اش هم به نظرم محدودیت خاصی نداره.بستگی به دو طرف داره.البته باید همیشه این رو در نظر داشت که دوست ما هم مث خود ما انسانه و محدود.بنابراین نباید انتظارات خیلی ماورایی ازش داشت.

التماس دعا...

سلاااااااااااااااااااااااااااااااااام آقا علیرضا

ممنون خوبسسسسم شما خش و خوبد؟

دشمنتون شرمنده. من باید معذرت بخوام برای دیر تایید کردن نظرتون. خیلی خیلی معذرت:(((((((((

ممنون از نظرتون در مورد پستم. مثل همیشه خیلــــــــــــی خوب بود.

مرسی برای جواب سوالات. با جواب 1 و2 موافقم.

بیشتر از همه از جواب سومتون خوشم اومد. اینکه درد دل کردن با دوست در "عرض" با خدا قرار داده نمیشه. و اینکه نباید از دوست انتظارات ماورایی داشت. خیلی خیلی تشکر از نظرتون کمک بهم شد.

دعاگو بودم...

mina یکشنبه 6 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 07:21 ب.ظ http://www.2khtareporharf.blogsky.com

هووووووووووووی چرا کامنتارو تایید نمکنی؟
هیششششششششششششش

شـــــــــــــــــــــــــرمنده مینیج.
الن تاییدش کردم
هیشششششششششششششش خودت

فرزاد پنج‌شنبه 10 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 11:53 ق.ظ

سلام
خانم دکتر چه خبرا خوبی من خوبم خانم دکتر اپم بیا

ســـــــــــــــــــــــــلام پرزاد جون.
حالا چرا خانم دکتر؟؟؟؟؟؟؟منم خوبم. چشم میام ببخش چوقه وقته وب نیومدم.

دخترکوهستان پنج‌شنبه 10 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 02:57 ب.ظ http://niirvana.persianblog.ir/

سلام فرزانه جونم.طاعات قبول.خوبی؟کجایی؟نیستی؟
اپم جیگرطلا

سلام فاطمه جونم. شمام قبول باشه.
قربونت خوبم. زر سایه شما رفیق، چندوقتیه به وب سر نزدم.
میام جیگرطلــــا

مسیح سه‌شنبه 22 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 05:42 ق.ظ http://m-a-s-i-h.blogsky.com/

سلام
آخرش یکم شبیه جبر شد

ســــــــلام.
آره شبیه جبر هست. رضایت داشتن از خدا همینه.
ممنون از اینکه خوندین.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد